مقاله (پایان نامه) : دیدگاه شناختی- رابطه جهت گیری مذهبی و ابعاد
مقاله (پایان نامه) : دیدگاه شناختی- رابطه جهت گیری مذهبی و ابعاد شخصیت با سلامت روان -متن کامل
این دیدگاه بر این اصل تکیه دارد که شیوه تعبیر و ارزیابی و باز آفرینی فرد از جهان ، در رفتار و عاطفه ی او تأثیر می گذارد. شناخت بر اساس نگرش ها و پیش فرض های برخاسته از تجارب قبلی (طرح واره ها ) شکل می گیرد و هدف اصلی این شیوه، زمینه یابی و رشد دادن الگوهای فکری و نگرش های منطقی و سازگار در فرد بیمار است (بلک برن و دیوید سون[1]، 1989 ، به نقل از لطافتی، 1383).
الیس، اصول سیزده گانه ای را به مثابه معیارهایی برای سلامت روان در نظر گرفته است، این اصول عبارت اند از : نفع شخصی، رغبت اجتماعی، خود فرمانی، انعطاف پذیری، پذیرش عدم اطمینان ، تعهد و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود، خطر کردن ، و لذت گرایی بلند مدت پایا (خدارحیمی، 1374). به نظر الیس، انسان های سالم فاقد این باورهای غیر منطقی هستند:
1- امیال اساسی انسان ، مثل امیال شهوانی و جنسی به این دلیل نیاز تلقی می شوند که ما ان ها را نیاز تعریف می کنیم ( در حالی که آن ها ترجیحات ما هستند).
2- ما نمی توانیم برخی رویدادها را تحمل کنیم؛ خواه این رویدادها، اجبار به انتظار کشیدن در صف باشد یا مواجه شدن با انتقاد، یا طرد ( در حالی که این رویدادها را می توان تحمل کرد).
3- موفقیت ها و شکست های ما با ویژگی های خاصی مانند هوش ، ارزش ما را به عنوان انسان مشخص می کنند.
4- دنیا باید با ما عادلانه برخورد کند ،گویی که دنیا می تواند از امیال ما پیروی کند.
5- ما باید رضایت دیگران را جلب کنیم؛ گویی هستی ما به آن ها بستگی دارد.
6- برخی افراد ، رذل یا شرورند و باید به خاطر شرارتشان تنبیه شوند؛ گویی ما می توانیم بی ارزش بودن انسان را ارزیابی کنیم.
7- وقتی اوضاع ان گونه که ما دوست داریم نیست ، گویی مفهوم وحشتناک بودن را می توان به صورت تجربی تعریف کرد.
8- اگر فکر نمی کردیم که اوضاع وحشتناک است یا اگر به دلیل خشم یا اضطراب ناراحت نبودیم ، نمی توانستیم عمل کنیم.
9- چیزهای زیان بخشی مانند سیگار یا مواد مخدر ،خوشی زندگی را بیش تر می کنند یا مصرف این مواد زیان آور، صرفاً به این دلیل ضرورت دارد که گذراندن زندگی بدون آن ها ممکن است برای مدتی ناخوشایند باشد.
10- عامل بیرونی موجب شادی آنان می شود و ما نمی توانیم احساساتمان را کنترل کنیم.
11- سابقه و گذشته ی فرد تنها عامل تعیین کننده ی مهم رفتار فعلی اوست ؛ گویی چیزی که زمانی زندگی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار داده است، برای همیشه بر آن تأثیر دارد.
12- عقایدی که در کودکی آموخته ایم – خواه عقاید مذهبی ، خواه اخلاقی ، یا سیاسی – می توانند راهنمای خوبی برای بزرگ سالی باشند؛ حتی اگر تعصب آمیز یا افسانه ای باشند(پروچاسکا، 1999).
[1] Blackburng & Davidson